شاعرانه

عحب نفس گیر است هوای دور از تو بودن !!!

شاعرانه

عحب نفس گیر است هوای دور از تو بودن !!!

شاعرانه

عجب حکایتی شده زیارت کربلا....!!

آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

آخرین مطالب

۱۱ مطلب با موضوع «امام حسین» ثبت شده است

فاطمه بر گریه کن ها دیده ای تر می دهد

روی دامان همه کوهی ز گوهر می دهد

زیر پرچم جبرئیل معراج رفتن را گرفت

بر سر این سفره بر فطرس حسین پر می دهد

عاشقی که خرج کرد از خود ، به آقا دل سپرد

دیده است آقا جوابش را چه بهتر می دهد!!

اشک ما را جمع کرده فاطمه در پاسخش..

روز محشر جرعه ای از حوض کوثر می دهد

بچه ی هیئت همیشه جان به کف در روضه هاست

شک نکن پایش بیفتد به خدا سر می دهد

مادر پهلو شکسته با جهت در مجلس است

با حضورش گریه کردن یاد نوکر می دهد

تا حسین داریم غم اصلا نداریم روز حشر

اجر اشک گریه کن را روز محشر می دهد

حاجت خود را نگفته دیده ام که شد روا

حاجتم را داد و از آن هم فراتر می دهد

دست من را بعد از ایام آقا ول نکن !!

دست من در این دو ماهه بوی دلبر می دهد

ناله ها و گریه ها ی روضه ها یادش بخیر !!

درد و دل هایم خبر از روز آخر می دهد

کربلا می خواستم که ناگهان گفتم رضا..

در خراسان برگ دعوت را به نوکر می دهد

روز آخر شد لبم مشغول ذکر "یاحسین"....

...که سراپایم بوی سیب معطر می دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۹
محمدسعید طالبی

آقا خداحافظ ، امیر غم خداحافظ

ای سفره دار مجلس ماتم خداحافظ

سینه زن و ای وارث پرچم خداحافظ

سایه ت نگردد از سر ما کم ...خداحافظ

دیگر امید اصلا به این دنیا ندارم من

از این به بعد بی روضه خیلی بی قرارم من

این روضه ها امسال پایانش چه مشکل شد !!

دوری ز هئیت آن به هر آنش چه مشکل شد

حرف جدایی بحث آسانش چه مشکل شد

دل کندن از اطعام و احسانش چه مشکل شد

شب ها به شوق کربلا اصلا نخوابیدم

امضا بزن این آخری زیر روادیدم

این ماه ها طرز عنایاتش تفاوت داشت

حتی سحر سوز مناجاتش تفاوت داشت

هر گریه کن در روز حالاتش تفاوت داشت

قرآن تلاوت کردم ، آیاتش تفاوت داشت

چون کاف و ها و یاء و عین و صاد می آمد

هل من معینت بهر استمداد می آمد

سائل برای سائلی رخصت نمی خواهد

تا رفتن پیش کریم نوبت نمی خواهد

بهر گدایی برگه ی دعوت نمی خواهد

در این گدایی چیز با قیمت نمی خواهد!!!

تنها و تنها حاجتش یک لحظه دیدار است

یک ثانیه هم دم شدن با روی دلدار است

من کار و بارم این دو ماهه گریه کردن بود

شکر خدا که اشک و ناله روزی من بود

تنها دعایم یک شبی در روضه مردن بود

بودن میان زمره هفتاد و دو تا تن بود

من از ازل دیوانه ی کرب و بلا هستم

دور حرم پروانه ی کرب و بلا هستم

در آخر ماه صفر سمت خراسانیم

در صحن گوهرشاد پیش شاه مهمانیم

در حول سقاخانه ایم ، دنبال درمانیم

هم ناله با نقاره خانه نوحه می خوانیم

امروز جای کربلا ، مشهد قرار ماست

بین زمین و آسمان ، گنبد قرار ماست

حرف دل بی چاره را دارا نمی فهمد

احوال تنها را به جز تنها نمی فهمد

خورده زمین از رفتن بالا نمی فهمد

در کوره مانده حرفی از گرما نمی فهمد

یک کربلا بود و عطش بود و رباب ... ای وای !!

در خیمه ها هی داد می زد .. آب آب ..ای وای !!

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۸:۴۸
محمدسعید طالبی

بوی جدایی می رسد ، اصلا خدا حافظ

ناراحتم خیلی ، عزیز من خدا حافظ

بعد از صفر هم با بی سر و پا ها مدارا کن

آقا نکش از دست من دامن ..خداحافظ

در روضه ها با چشم دل شش گوشه را دیدم

چشمم به دیدار تو شد روشن ، خداحافظ

من کرده ام عادت که شب در هیئتت باشم

دوری ز تو بدتر ز جان کندن ، خداحافظ

ذکر " حسین جان" قلب سنگم را لطافت داد

بی یاحسین هستم چنان آهن خداحافظ

با پرچم و پیراهن مشکی چه وابسته ام

ای پرچم مشکی و پیراهن خداحافظ

امروزِ دنیا آمدم ، محتاج فردایم

چشم انتظارم موقع مردن ، خداحافظ

ای چای ریز ، ای آشپز  زهرا نگهدارت

ای گریه کن،  ای بچه سینه زن خداحافظ

من کربلا هم بی حسین هرگز نخواهم رفت

ارزش ندارم بی تو یک ارزن، خداحافظ

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۱:۱۳
محمدسعید طالبی

از بی کسی در تب و تابم کمک کنید

من را که در رنج و عذابم کمک کنید

کاری ندارم به کسی ، داد می زنم...

آقا مرا کرده جوابم !!  کمک کنید

زخم زبان خورده ام از دشمن و رفیق

خیری ندیده ام که خرابم !! کمک کنید

با مهربانیت تو نسوزان دل مرا

شرم از شما کرده مذابم ، کمک کنید

دیگر شما به این دل ویران مَحَل بده

من که خودم خانه خرابم ، کمک کنید

با کوله بار خالی به جایی نمی رسم

خالی شده کل حسابم ، کمک کنید

بی آبرو به لطف حسین آبرو گرفت

زهرا مرا کرده خطابم ، کمک کنید

ای کاش خادم حرم کربلا شوم

دائم به دنبال ثوابم ، کمک کنید

عشاق رفته اند حرم ، من نشسته ام

در گیر و دار مستی خوابم ، کمک کنید

می گفت عقیله  زیر لبش با خدای خود...

من لایق بزم شرابم  ؟؟ کمک کنید

ما را جدا کنید ز دستان حرمله

من فکر حال و روز ربابم ، کمک کنید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۱:۰۷
محمدسعید طالبی

من زمین گیرم ، گرفتارم.. دعایم کن حسین

از خودم والله بیزارم ..دعایم کن حسین

ناظر من بودی و من ملتفت بودم ولی..

باز هم آلوده رفتارم ..دعایم کن حسین

روبه موتم چون که باشد دردهایم لا علاج

سال های سال بیمارم..دعایم کن حسین

می کنم توبه ولی دنبال عصیان می دوم!!!

به خدا خسته ز تکرارم ...دعایم کن حسین

نیستم پیش تو و پشتم به جایی گرم نیست

در بیابان بوته ای خارم....دعایم کن حسین

هرچه من بد می کنم تو مهربانی می کنی

من به تو خیلی بدهکارم....دعایم کن حسین

از تو دورم که رفیق خلوتم شیطان شده

زخم خورده از همین یارم ..دعایم کن حسین

تو نگاهم می کنی و من خجالت می کشم

نوکرم..افسوس سربارم!! دعایم کن حسین

صبر کن حرفی است که مانده درون سینه ام

هر چه باشم دوستت دارم..دعایم کن حسین

خورده بر کارم گره با دست تو وا می شود

حاجت کرب وبلا دارم..دعایم کن حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۷
محمدسعید طالبی

هستیم با اشک محرم آبرو دار...

از یُمن امواج پر از غم آبرو دار

پیش کریمان بودن ما ها اثر داشت

باید بگویند که به ما هم آبرو دار

بی معطلی شد نام ما بی چارگان هم...

همراه با آقای عالم آبرو دار

در روضه ها گه گاه اهل فیض بودیم

اما کنون هستیم دمادم آبرو دار

با بانی هیئت شدن حاتم جلو رفت

والله اینجا گشت حاتم آبرو دار

چیزی نشد چیزی.. مگر با لطف ارباب

با اشک روضه گشته زمزم آبرو دار

آمد مسیح یک دم میان سینه زن ها

از آن به بعد شد صاحب دم ، آبرو دار

بی چاره ایم از وحشت روز قیامت

باید رسد آخر به دادم آبرودار

یک مادری بالای مجلس ایستاده

اما چرا با قامت خم ؟؟ آبرو دار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۳
محمدسعید طالبی

کربلا مال من و چشم ترم مال حسین

هر چه دارم همه اش... جان و سرم مال حسین

به زمین خوردم اگر باز هوایی هستم

فطرسم وقف شده بال و پرم مال حسین

ترسم آن روز بگویند: برو جای دگر

ثانیه ثانیه ام دردسرم مال حسین

ارزشی نیست برای منِ بی عار ، خدا...

تو بیا و شب جمعه بخرم مال حسین

مادرم بعد اذان گفت به گوش دل من...

" ای خدا جان و تن این پسرم مال حسین "

زندگیم شده خرج همه غیر از ارباب

خوشیم مال بقیه ، ضررم مال حسین

صحبت از فقر نشد بُرد مرا کرب و بلا

در زیارت همه خرج سفرم مال حسین

می زنم بر سر و سینه که نگاهم بکنند

می کنم هروله در کنج حرم مال حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۷
محمدسعید طالبی

دلم شکسته مرا باز کربلا ببرید

رسیده ام ته خط و تو رو خدا ببرید

چقدر هفته به هفته بیاید و برود

نمی روم پی کارم.. مگر مرا ببرید

تمام شد.. همه رفتند..منم که جاماندم

کسی که بی کس و تنهاست را جدا ببرید

سریع اگر نبرید ، آبروی من رفته

به خاطر زهرا هم  که شده مرا ببرید

نشسته ام در این خانه ، پا نخواهم شد

نمی روم به خدا خانه ام تا ببرید

......

رسید تا جلویش اربا اربا بود

حسین گفت : تنش را جدا جدا ببرید

عصای پیری بابا ، شکسته شد آخر

کمک کنید جوانان تن مرا ببرید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۶
محمدسعید طالبی

در محرم می نشینم گریه زاری می کنم

کوشه ای کز می کنم هی بی قراری می کنم

نوکری در پشت این خانه بزرگی می دهد

دور باشم از تو احساس نداری می کنم

فاطمه وقتی هوادار عزادارن توست

من به اشک و ناله ام چه افتخاری می کنم!!!

من شبیه مادری که در میان روضه هاست...

"یا حسین" می گویم و داد و هواری می کنم

 روز ها هستم به یاد هیئت شب غالبا

تا شروع روضه ات لحظه شماری می کنم

قطره های اشک زیبایی به صورت می دهد

چهره را با اشک خود آیینه کاری می کنم

لنگ می مانم بدون دست گیری های تو

لحظه ای دور از تو باشم بدبیاری می کنم

دست من باشد قیامت هم به عشق فاطمه....

روضه و هیئت برایت برگزاری می کنم

هرچه می خواهی بگیر و اشک هایم را نگیر

من به روی خواهش خود پافشاری می کنم

کربلایی را بده من قول دادم به همه....

من برایت کربلا هم سوگواری می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۳
محمدسعید طالبی

بوی روضه می رسد به گریه کن غم می دهند

جای هر چیزی به ما اشک محرم می دهند

این سر سفره زمین و آن سرش در آسمان

روزی یک سال را این ماه کم کم می دهند

گریه کردن یا تباکی بحث .. شرکت کردن است

هر که می آید به او روزی منظم می دهند

شور هیئت دست ما ها نیست ، دست فاطمه است

اذن از او می رسد در بین ما دم می دهند

روضه بر پا می کنند ما را به هیئت می کشند

روضه می گیرند و گریه یاد آدم می دهند

صحبتی از خشکی صحرای چشم ما که نیست!!

چون به ما در روضه ها باران نم نم می دهند

راه صد ساله به یک شب روضه طی می گردد و ..

به حساب گریه کن قدر یک عالم می دهند

یک نفر کاری کند نانش به ما هم می رسد

یک نفر کاری کند از او به ما هم می دهند

آن که دستش می رسد کار خودش را می کند

واسطه در کار باشد اشک و ماتم می دهند

کربلا گم کرده ام دیدم میان روضه ها....

راه آقا را نشان با موج پرچم می دهند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۶
محمدسعید طالبی