شاعرانه

عحب نفس گیر است هوای دور از تو بودن !!!

شاعرانه

عحب نفس گیر است هوای دور از تو بودن !!!

شاعرانه

عجب حکایتی شده زیارت کربلا....!!

آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

آخرین مطالب

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

در محرم می نشینم گریه زاری می کنم

کوشه ای کز می کنم هی بی قراری می کنم

نوکری در پشت این خانه بزرگی می دهد

دور باشم از تو احساس نداری می کنم

فاطمه وقتی هوادار عزادارن توست

من به اشک و ناله ام چه افتخاری می کنم!!!

من شبیه مادری که در میان روضه هاست...

"یا حسین" می گویم و داد و هواری می کنم

 روز ها هستم به یاد هیئت شب غالبا

تا شروع روضه ات لحظه شماری می کنم

قطره های اشک زیبایی به صورت می دهد

چهره را با اشک خود آیینه کاری می کنم

لنگ می مانم بدون دست گیری های تو

لحظه ای دور از تو باشم بدبیاری می کنم

دست من باشد قیامت هم به عشق فاطمه....

روضه و هیئت برایت برگزاری می کنم

هرچه می خواهی بگیر و اشک هایم را نگیر

من به روی خواهش خود پافشاری می کنم

کربلایی را بده من قول دادم به همه....

من برایت کربلا هم سوگواری می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۳
محمدسعید طالبی

بوی روضه می رسد به گریه کن غم می دهند

جای هر چیزی به ما اشک محرم می دهند

این سر سفره زمین و آن سرش در آسمان

روزی یک سال را این ماه کم کم می دهند

گریه کردن یا تباکی بحث .. شرکت کردن است

هر که می آید به او روزی منظم می دهند

شور هیئت دست ما ها نیست ، دست فاطمه است

اذن از او می رسد در بین ما دم می دهند

روضه بر پا می کنند ما را به هیئت می کشند

روضه می گیرند و گریه یاد آدم می دهند

صحبتی از خشکی صحرای چشم ما که نیست!!

چون به ما در روضه ها باران نم نم می دهند

راه صد ساله به یک شب روضه طی می گردد و ..

به حساب گریه کن قدر یک عالم می دهند

یک نفر کاری کند نانش به ما هم می رسد

یک نفر کاری کند از او به ما هم می دهند

آن که دستش می رسد کار خودش را می کند

واسطه در کار باشد اشک و ماتم می دهند

کربلا گم کرده ام دیدم میان روضه ها....

راه آقا را نشان با موج پرچم می دهند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۶
محمدسعید طالبی

هر کسی در روضه با عنوان نوکر می رود

راه معراج خودش را تا به آخر می رود

قطره های اشک درجا دست زهرا می رسد

روی دستان ملائک سمت کوثر می رود

می برد فطرس سلام گریه کن را کربلا

پاسخش از جانب ارباب، محشر می رود

گریه کن وقتی بفهمد فاطمه در هیئت است

سمت هیئت ها نه با پا ...بلکه با سر می رود

هر که با هر وضع آید می شود عبد الحسین

موقع برگشت با رویی معطر می رود

می دهد بال پریدن اشک های روضه ها

دست من از عرش هم اینک فراتر می رود

خاک نعلین حسین در قبر غوغا می کند

تا بریزد روی قبرم ، زود منکر می رود

خادمی در بین هیئت آروزی انبیاست

وای بر بخت کسی که جای دیگر می رود !!

ارث زهرا گریه و ما بی قرار گریه ایم

خلقت فرزند قدری هم به مادر می رود

کمیای "یاحسین" به هر دلی که می خورد

خاک هم هیئت بیاید ، رفتنی زر می رود

کربلا ، صحن حرم ، پایین پا یادش به خیر

گاه گاهی این دلم دنبال دلبر می رود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۳۵
محمدسعید طالبی