بوی روضه
بوی روضه می رسد به گریه کن غم می دهند
جای هر چیزی به ما اشک محرم می دهند
این سر سفره زمین و آن سرش در آسمان
روزی یک سال را این ماه کم کم می دهند
گریه کردن یا تباکی بحث .. شرکت کردن است
هر که می آید به او روزی منظم می دهند
شور هیئت دست ما ها نیست ، دست فاطمه است
اذن از او می رسد در بین ما دم می دهند
روضه بر پا می کنند ما را به هیئت می کشند
روضه می گیرند و گریه یاد آدم می دهند
صحبتی از خشکی صحرای چشم ما که نیست!!
چون به ما در روضه ها باران نم نم می دهند
راه صد ساله به یک شب روضه طی می گردد و ..
به حساب گریه کن قدر یک عالم می دهند
یک نفر کاری کند نانش به ما هم می رسد
یک نفر کاری کند از او به ما هم می دهند
آن که دستش می رسد کار خودش را می کند
واسطه در کار باشد اشک و ماتم می دهند
کربلا گم کرده ام دیدم میان روضه ها....
راه آقا را نشان با موج پرچم می دهند