حرف آخر
فاطمه بر گریه کن ها دیده ای تر می دهد
روی دامان همه کوهی ز گوهر می دهد
زیر پرچم جبرئیل معراج رفتن را گرفت
بر سر این سفره بر فطرس حسین پر می دهد
عاشقی که خرج کرد از خود ، به آقا دل سپرد
دیده است آقا جوابش را چه بهتر می دهد!!
اشک ما را جمع کرده فاطمه در پاسخش..
روز محشر جرعه ای از حوض کوثر می دهد
بچه ی هیئت همیشه جان به کف در روضه هاست
شک نکن پایش بیفتد به خدا سر می دهد
مادر پهلو شکسته با جهت در مجلس است
با حضورش گریه کردن یاد نوکر می دهد
تا حسین داریم غم اصلا نداریم روز حشر
اجر اشک گریه کن را روز محشر می دهد
حاجت خود را نگفته دیده ام که شد روا
حاجتم را داد و از آن هم فراتر می دهد
دست من را بعد از ایام آقا ول نکن !!
دست من در این دو ماهه بوی دلبر می دهد
ناله ها و گریه ها ی روضه ها یادش بخیر !!
درد و دل هایم خبر از روز آخر می دهد
کربلا می خواستم که ناگهان گفتم رضا..
در خراسان برگ دعوت را به نوکر می دهد
روز آخر شد لبم مشغول ذکر "یاحسین"....
...که سراپایم بوی سیب معطر می دهد